جستجو
-
۱تصویر
درباره عقد اجباری دختر فضلعلی خان، ۱۳۴۲ ق
نویسنده در نامه ای خطاب به صدر المحققین در پاسخ به سؤال در مورد عقد دختر حاجی فضلعلی خان با احمد آقا، برادر اسمعیل آقای معروف، توضیح داده است که در ماه رجب ۱۳۴۰ ق نوکرهای احمد آقا شبانه نویسنده را به خانه فضلعلی خان برده و مجبور به خواندن صیغه عقد کرده اند در حالیکه دختر نیز به این ازدواج راضی نبوده است. در حاشیه نوشته شده اگر بعدها دختر قولا یا عملا راضی به این ازدواج نبوده عقد بی اعتبار است.
-
۱تصویر
درخواست آغا بیگم برای رفع اختلاف با همسرش، ۱۳۲۶ ق
درخواست آغا بیگم، دختر سید ابوطالب، از حاج محمد، مشهور به حاجی آقا آخوند، برای رفع گفتگوی شرعی او با همسرش از بابت مزاوجت بر وفق شرع انور
-
۲تصویر
میرزا ابوتراب به میرزا حسن شیخ الاسلام، ۸ محرم ۱۳۲۷
نامه میرزا ابوتراب (حاج داداش) شیخ الاسلامی در مورد ازدواج دختر یکی از خدمتکاران.
-
۱تصویر
نزاع بر سر ربودن و عقد یک دختر، ۱۳۲۹ ق
ربودن دختری از طایفه حاجی محمد و عقد او توسط اقتدارالسلطنه به دستیاری طایفهای دیگر، نزاع دو طایفه و به اسارت بردن و بعد آزادی شش زن از طایفه دیگر، متحصن شدن پدر دختر و طایفهاش در مهمانخانۀ کوندج و استمداد از قونسول روس، و مطالبه مبلغ هزار تومان توسط کنسول از حکومت به بهانه تیراندازی به مهمانخانه
-
۱تصویر
صلح نامه خانم سلطان و آقا بیگم، ۱۳۲۹ ق
پس از فوت نایب ابراهیم، پسر حاجی محمد باقر خوزانی، از او وصیتی به جا نمانده بود و همسرش خانم سلطان، دختر میرزا محمد حسن اندانی، از دختر مرحوم نایب به نام آقا بیگم، همسر عبدالرحمن، حقوقاتی که در نکاحنامهاش آمدهبود و سهم هشت یک از ترکه مرحوم را مطالبه کرد. به موجب صلحنامه حاضر، میرزا آقا علی اکبر، وکیل خانم سلطان، با امضاء و حضور خود او و آقا میرزا علی محمد، به وکالت از آقا بیگم، با امضاء خود او تمام مدعای خانم سلطان از هشت ثمینه و مهریه در نکاحنامه و طلایی که در نکاحنامه مندرج است را به مالالمصالحه بیست تومان پول سفید رایج خزانه مصالحه کردند. و غیر از یک قطعه ملک، هشت قفیز باغ و دو...
-
۱تصویر
چند شوهری در هندوستان، ۱۳۲۸ ق
مقاله دکتر به هیم در روزنامه لوکال آنزیگر آلمانی درباره چند همسری بودن زنان در قبایلی که در دره تانزی هندوستان شمالی اقامت دارند.
-
۵تصویر
عریضههای خورشید خانم، ۱۳۲۵ ق
عریضههای خورشید خانم، دختر آقا رضا، از بارفروش به مخبرالسلطنه، وزیر عدلیه، در تهران، و شرح این که بعد از فوت پدر و مادرش، زمانی که سه سال داشته، عمویش، عباسقلی خان، او را به خاطر ارث پدریاش، که بیش از پنجاه هزار تومان از قبیل املاک و اموال و نقدینه بوده، نزد خود آورده و تا ده سال از او نگهداری کرده و بعد او را به عقد نوه پسری خود، پسر اعتماد دیوان، درآورده است. خورشید خانم که از ترس راضی به این ازدواج شده و چندین سال شب و روز گریه میکرده است. اعتماد دیوان از بابت ارث پدر خورشید خانم تا حال چیزی به او پرداخت نکرده است به این بهانه که او همسر پسرش است. خورشید خانم قصد دارد طلاق بگیرد و...